معنی صافی کردن، از صافی گذراندن، صافی، شستن, معنی صافی کردن، از صافی گذراندن، صافی، شستن, معنی wاtd lcbj، اx wاtd ;vcاjbj، wاtd، asتj, معنی اصطلاح صافی کردن، از صافی گذراندن، صافی، شستن, معادل صافی کردن، از صافی گذراندن، صافی، شستن, صافی کردن، از صافی گذراندن، صافی، شستن چی میشه؟, صافی کردن، از صافی گذراندن، صافی، شستن یعنی چی؟, صافی کردن، از صافی گذراندن، صافی، شستن synonym, صافی کردن، از صافی گذراندن، صافی، شستن definition,